مد، رود خروشانی است که میل پیوستن به دریا را دارد، رودخانهای که تاکنون هیچ سدی نتوانسته مانع از حرکت آن شود. تاریخ معاصر جهان نیز نمونهای از این حرکت و خروش را تجربه کرده است. کشور پهناور و پر جمعیت چین در دوران مائو، دیوار آهنینی در برابر گسترش و نفوذ این هنر پر تحرک کشید. لباسهای آن دوران را هنوز بخاطر داریم، لباسهایی یک رنگ و با مدل یکسان، با یقههای بسته نظامی برای زنان و مردان، تصاویر آن روزها را به خوبی میتوان در آرشیوهای تاریخی مشاهده نمود. امروز شاهد این واقعیتیم که چین حتی با سیاستهای مستبدانه خود در ابعاد فرهنگی و اجتماعی نتوانست در برابر حرکت توفندهی مد و مدگرایی ایستادگی نماید. دیری نگذشت که آن دیوار آهنین فروریخت و مدگرایی وارد کار و زندگی چینیهای امروز شد. آن لباسها هم به تاریخ پیوست.
متعاقب آن، پیروی از این صنعت هنری و زیبا جامعه چین را فرا گرفت، به گونهای که نه تنها مردم فرهنگ مصرف پوشاک خود را تغییر دادند بلکه با دور اندیشی و ایجاد تغییرات بنیادین در اجرای طرحهای بینالمللی این کشور موفق گردید بازارهای جهانی را تسخیر نماید. آری مد این هنر جادویی اینک به یک صنعت تعیین کننده در جهان امروز تبدیل شده است. شاید در روزگار گذشته وقتی کلمه مد به گوش میرسید ناخودآگاه پوشاک و یا آراستگی ظاهری در اذهان تداعی میشد ولی امروز، از لباس تا اتومبیل، تا گوشی تلفن و هر آنچه به دست انسانها ساخته میشود از هنر طراحی و مد بهرهمند است. در حال حاضر این هنر موتور محرکهی صنایع به ویژه صنایع مصرفی قلمداد میشود. طراح مد با نگاه هنرمندانهی خود به جامعه و نیازهای روحی و روانی آن، طرحهای خود را ارائه مینماید و در تمام اندیشههای خود به خوبی میداند که انسانها از یکنواختی بیزارند، به ویژه در عصر کنونی که همه چیز به سرعت کهنه شده و از رده خارج میشوند. پدیده مد که تغییر را به همراه دارد، همیشه کالایی با زیباییهای جدید به جامعه عرضه مینماید. گرچه عدهای بدون توجه به اثرات مثبت و سازنده مد در اقتصاد، فرهنگ و اجتماع، آن را صرفاً مشوق مصرف گرایی میدانند ولی آیا میتوان با خاموش کردن این موتور پر قدرت، جلوی حرکت صنایع را گرفت؟ آیا میتوان حرکتهای عظیم اقتصادی را که از این طریق در حال انجام است نادیده گرفت؟ آیا میتوان اثرات سکون و یکنواختی را که در صورت نبود این همه تنوع، در روح و روان جامعه به خصوص جوانان بوجود میآید، نادیده گرفت؟ آیا بیماری و افسردگی را که از این طریق به جامعه تحمیل میشود میتوان نادیده گرفت؟ آیا میتوان انسانها را از این خواست طبیعی (گرایش به زیبایی) محروم نمود؟ از نظر من پاسخ همه این سوالها منفی است. در حقیقت مدگرایی با ایجاد تغییرات سازنده در سبک زندگی افراد، باعث تولید کالای نو و شکلگیری الگوی مصرف جدید میشود. بدین طریق فعالیتهای اقتصادی رشد و رونق یافته و اشتغال پایدار ایجاد میشود. سود حاصل از این فعالیتها نیز در یک اقتصاد سالم به طرق گوناگون وارد چرخه اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی مردم شده و سطح رفاه جامعه را ارتقا میبخشد.
من با این باور که لباس مانند زبان، هویت یک ملت را مشخص مینماید، با اندیشه خلاق و احساس رابطهی عمیق با فرهنگ و هنر کشورم، طی نیم قرن گذشته همواره در طراحی به سه اصل وفادار بوده و هستم: اصل نخست وقار است که منش فرهنگی و اجتماعی ما ایرانیان بوده و ریشه در اعماق فرهنگ ما دارد. سپس زیبایی که همواره از هنر ایرانی الهام گرفته و با شیوایی تمام از طریق شعرای هنرمند ما به قالب کلام درآمده و از آن ستایش شده است و سوم، کیفیت که سرمایه و اعتبار ملی ما است و هر تولید کننده در هر رشتهای باید بدان پایبند باشد. امروز من خوشحالم که با دیدن و یا شنیدن نام هاکوپیان سه اصل وقار، زیبایی و کیفیت در ذهن بیننده و یا شنونده تداعی میگردد.
کلکسیون پاییز / زمستان 2015-2014 هاکوپیان نشانگر همان وقار، زیبایی و کیفیت است که به شما عزیزان تقدیم میگردد. ویژگی مد امسال، ضمن اندامی بودن استایلها و کوتاهی نامحسوس در قد کتها، استفاده از مواد طبیعی به جهت حفظ بهداشت فردی و زیبایی و حمایت از محیط زیست است. در نتیجه لباسها سبک و راحت هستند و رنگهای تیره همچنان حضور پررنگ دارند و رنگ سبز در آینده پیشگام خواهد بود.
زیبایی نعمت خداوندی است، پس آن را پاس بداریم.
س. هاکوپیان